مسترست48

مسترست48

Mrsar48
مسترست48

مسترست48

Mrsar48

پاورپوینت دستگاه تراشکاری و کاربرد آن، 80 اسلاید،powerpoint


پاورپوینت دستگاه تراشکاری و کاربرد آن، 80 اسلاید،powerpoint

دانلود پاورپوینت با موضوع دستگاه تراشکاری و کاربرد آن در قالب پاورپوینت و قابل ویرایش در 80 اسلاید

دانلود پاورپوینت دستگاه تراشکاری و کاربرد آن، 80 اسلاید،powerpoint

دستگاه تراشکاری و کاربرد آن
تراشکاری
دستگاه تراش Turning
تراشکاری اتوماتیک
دسته بندی فنی و حرفه ای
فرمت فایل pptx
حجم فایل 9083 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 80

دانلود پاورپوینت با موضوع دستگاه تراشکاری  و کاربرد آن در قالب پاورپوینت و قابل ویرایش در 80 اسلاید

•دستگاه تراش: lathe ماشین ابزاری است که برای تراشیدن و شکل دهی به قطعات چوبی و فلزی معمولاً دوار به کار می‌رود. به دلیل تولید اقتصادی با دقت بالا و کیفیت دستگاه تراش را در فرمها و شکلهای مختلفی میسازند اکثر قطعات ماشین الات دارای مقاطع دایره‌ای بوده و قابل تولید با ماشین تراش می‌باشند و از طرفی به منظور ارزان بودن و سرعت بالای تراشکاری نسبت به سایر روش‌ها استفاده از ماشین تراش یک روش معمول و پر استفاده در صنعت می‌باشد
•دستگاه تراش: lathe ماشین ابزاری است که برای تراشیدن و شکل دهی به قطعات چوبی و فلزی معمولاً دوار به کار می‌رود. به دلیل تولید اقتصادی با دقت بالا و کیفیت دستگاه تراش را در فرمها و شکلهای مختلفی میسازند اکثر قطعات ماشین الات دارای مقاطع دایره‌ای بوده و قابل تولید با ماشین تراش می‌باشند و از طرفی به منظور ارزان بودن و سرعت بالای تراشکاری نسبت به سایر روش‌ها استفاده از ماشین تراش یک روش معمول و پر استفاده در صنعت می‌باشد
اساس ماشینهای تراش
•بطور کلی اصول اساسی ماشینهای تراش بر مبنای عمل فلز تراش پایه گذاری شده‌است و نیز عمل فلز تراشی با ماشینهای تراش سبب برداشت براده توسط لبه برش دنده و حرکت براده‌ها در طول سطح براده رنده می‌باشد. در تمام عملیات فلز تراشی مانند تراشکاری، سوراخکاری، فرزکاری و یا اره کاری براده تولید خواهد شد. در این حالت نیرویی برابر بیست تن بر اینچ مربع وارد می‌شود، که این مقدار نیروی زیاد باعث کشش و تغییر فرم فلز و میز ایجاد حرارت می‌شود و حرکت براده در طول سطح برش سبب اصطکاک شده و این مقدار اصطکاک در لبه برش رنده تولید حرارت می‌کند، که این خود یک عامل مهم در هنگام براده برداری است.

 

•اصلی ماشین تراش و وظیفه هریک:
•1-ریل (میز) ماشین
•2-دستگاه یاطاقان محور اصلی (دستگاه جعبه دنده سرعت محور اصلی)
•3-دستگاه مرغک
•4- دستگاه حامل سو پرت
•5- جعبه دنده بار
•6- الکتروموتور
•اجزاء

دانلود پاورپوینت دستگاه تراشکاری و کاربرد آن، 80 اسلاید،powerpoint

ارتباط بین عملکرد خانواده ، اضطراب و افسردگی با کمرویی دختران نوجوان 15 تا 18 ساله شهر تهران

ارتباط بین عملکرد خانواده ، اضطراب و افسردگی با کمرویی دختران نوجوان 15 تا 18 ساله شهر تهران

هدف از این پایان نامه بررسی ارتباط بین عملکرد خانواده ، اضطراب و افسردگی با کمرویی دختران نوجوان 15 تا 18 ساله شهر تهران می باشد


مشخصات فایل
تعداد صفحات148
حجم3308 کیلوبایت
فرمت فایل اصلیdocx
دسته بندیروانشناسی،علوم تربیتی واجتماعی

توضیحات کامل

پژوهش حاضر یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی عملکرد خانواده با ویژگی های روانشناختی و کمرویی نوجوانان می باشد.(منظور از ویژگی های روانشناختی در این تحقیق بررسی میزان اضطراب و افسردگی در نوجوانان است.).در واقع در این پایان نامه به بررسی ارتباط بین عملکرد خانواده ، اضطراب و افسردگی با کمرویی دختران نوجوان 15 تا 18 ساله شهر تهران می پردازیم.

 

 


خانواده کانونی است که باید استرس های وارد شده به اعضای خود را تخفیف داده و راه رشد و شکوفایی آنان را هموارکند. اگر محیط خانواده سالم و سازنده باشد و نیازهای جسمی و روانی اعضا را برآورده کند فرد از سرچشمه طبیعی کمک سیراب می شود و نیازی به نهادهای امداد رسانی خارج از خانواده ندارد.

 

شواهد پژوهشی نشان داده اند که عملکرد خانواده بر سلامت روانشناختی  نوجوانان، آسیب های روانی، خودکشی  و عزت نفس اثر دارد (مرادی، 1385).  از آن جایی‎که شخصیت کودکان در خانواده شکل می گیرد و کودک با والدین همانندسازی می کند لذا چگونگی رفتار والدین و شیوه تربیتی شان نه تنها در بهداشت روانی او بلکه در شکل گیری هویت هم نقش بسزایی دارد.

 

 


گروه نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 240 نفر بود که تعداد 40 نفر به دلیل نقص در تکمیل مقیاس ها کنار گذاشته شدند و نمونه نهایی به 200 نفر، شامل 200 دختر نوجوان 15 تا 18 ساله شهر تهران تقلیل پیدا کردند.ابزارهایی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از پرسش نامه کمرویی،پرسش نامه اضطراب بک،پرسش نامه افسردگی بک،پرسش نامه عملکرد خانواده،پرسش نامه دموگرافیک. با توجه به ماهیت متغیر ها و طرح پژوهش از مدل های همبستگی و تحلیل رگرسیون برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.

 

 

 

 


سئوالهای پژوهش حاضر بشرح ذیل می باشد 

  1. 1-ارتباط بین عملکرد خانواده و کمرویی نوجوانان چگونه است؟

  2. 2-رابطه بین اضطراب و کمرویی چگونه است؟

  3. 3-رابطه بین افسردگی و کمرویی چگونه است؟

 

 

 

 

 

 


فهرست مطالب
فصل اول:گستره مساله مورد بررسی
1-1-مقدمه        1
1-2-بیان مساله                   3
1-3-سوال های پژوهش                       6
1-4-ضرورت پژوهش          6
1-5-اهداف پژوهش            7
1-6-فرضیه های پژوهش                      8
1-7-تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم و متغیرهای پژوهش                  8

 

فصل دوم: مرروی بر یافته های نظری و پژوهشی در قلمرو مساله مورد بررسی
2-1-خانواده و تعاملات آن                 11
2-2-موقعیت های ایجاد کننده آسیب نوجوانان                 14
2-2-1-دوره وجوانی       16
2-3-کمرویی                    18
2-3-1-تعریف کمرویی                      18
2-3-2-شیوع کمرویی                        25
2-3-3-پیامدهای‌کمرویی                  26
2-3-4-پیوستار کمرویی                    28
2-3-5-علل کمرویی        30
2-3-6-نظریه های کمرویی             34
2-3-6-1-نظریه روان تحلیل گری                    34
2-3-6-2-نظریه اریکسون                34
2-3-6-3-نظریه اسنادی زیمباردو                    34
2-3-6-4-نظریه شناختی آرنولد باس              35
2-3-7-کمرویی و ویژگی های روانشناختی                     35
2-3-8-ارتباط خانواده با ویژگی های روانشناختی          37

 


فصل سوم:روش تحقیق
3-1-طرح پژوهش          47
3-2-جامعه آماری           47
3-3-گروه نمونه              47
3-4-روش نمونه گیری                      47
3-5-ابزارهای پژوهش                        47
3-5-1-پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک         48
3-5-2- پرسشنامه سنجش خانواده مک مستر                 48
3-5-3--پرسش نامه کمرویی          49
3-5-4-پرسش نامه اضطراب بک                       50
3-5-5-پرسشنامه افسردگی بک      50
3-6-روش‌اجرای آزمون ها                 52
3-7-شیوه‌تجزیه و تحلیل                  52

 

 

فصل چهارم:یافته های پژوهش
4-1-یافته‌های توصیفی                       55
4-2-یافته‌های استنباطی                    62
3-4-یافته های انبی           65

 

 

فصل پنجم:بحث و نتیجه گیری
5-1-بحث‌درچهارچوب‌قرضیه‌های پژوهش       68
5-2-نتیجه گیری             70
5-3-محدودیتها                71
5-5-پیشنهادها                 71


منابع فارسی                       72
منابع انگلیسی                    73


پیوست ها         82


توضیحات بیشتر و دانلود



صدور پیش فاکتور، پرداخت آنلاین و دانلود

بررسی های تاثیر موسیقی درمانی بر روی افسردگی

بررسی های تاثیر موسیقی درمانی بر روی افسردگی

هدف اصلی تأثیر موسیقی درمانی در درمان بیماری افسردگی می باشد افراد مبتلا به افسردگی ممکن است از روشهای غیر دارویی برای تعدیل افسردگی و ناتوانی خود آگاهی نداشته باشند


مشخصات فایل
تعداد صفحات73
حجم0 کیلوبایت
فرمت فایل اصلیdoc
دسته بندیروانشناسی و علوم تربیتی

توضیحات کامل

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی

بررسی های تاثیر موسیقی درمانی بر روی افسردگی

 
چکیده:
آنگاه که کلام و هجا از بازگو کردن احساس عاجز می مانند، نوای اسرار آمیز موسیقی آغاز می گردد. موسیقی همچون نوری درخشنده ژرفای تاریک ذهن انسان را در می نوردد. موسیقی رنگ است و روح فزاست. شادی نهفته و زیر و بمی دارد که گاه روح با نغمه آن به وجدی می آید و گاه دیگر رنج را می چشد و نهانی بدان گریستن آغاز می کند. رابطه پیچیده موسیقی با عواطف، دغدغه ها و تناقضات روانی بشری و نقش انکار ناپذیر ولی نه چندان قابل توجیه این هنر در برون فکنی و بیان آنها از دیرباز موجب شگفتی ژرف اندیشان علوم انسانی بوده است در جایی که سایر هنرها از عناصر اولیه طبیعت و از جلوه های ملموس تر رفتار و شخصیت انسان مانند ویژگیهای حرکت دست وچهره و بدن به عنوان دستمایه برای تبیین خاص از واقعیت بهره می گیرند، موسیقی از مجردترین نشانه ها یعنی صورت به عنوان الفبای اولیه یاری جسته واین الفبا را با رهیافتی دگرگونه و انتزاعی و با آمیزه ای رازگونه ترکیب نموده و با زبانی با مخاطبان گفتگو می کند به همان اندازه که به گوش آشناست واژگانی مبهم و دستوری پیچیده دارد . موسیقی با عناصر ذهنی مانند: تخیل، حافظه،‌تداعی، الهام و ... درآمیخته که در نتیجه ازآن مقوله ای شناختی به وجود آمده است. 
 
موسیقی در طول تاریخ به اشکال گوناگون در زندگی روزمره استفاده شده و با نیروی آن به نیایش، آموزش، شفا،‌ درمان، بزم و رزم پرداخته است. (‌زاده محمدی ، 1380) آن سان که گاستن (1968) موسیقی درمانگر برجسته جهان می نویسد: ما به موسیقی نیاز داریم چون به تجربیات زیباشناختی نیاز داریم. رضایت، لذت و خشنودی است. ما به موسیقی نیاز داریم چون ساختار واقعی دارد. ما به موسیقی نیاز داریم چون شکلی از ارتباط است. ما به موسیقی نیاز داریم چون ما را گرد هم به وجود می آورد. ما به موسیقی نیاز داریم چون بیان فرهنگ و مفاهیم ما در آن جلوه گر است (زاده محمدی 1379) . 
 
امروز روانشناسان این راز را درک کرده و بدین ابزار سعی در علاج جسم و روان بیماران گرفته اند . بیمار با شنیدن اصوات موسیقی درمانگر بر دامان امواج سوار می شود و ذره ذره وجود خویش را با آن هماهنگ می سازد تا گره از بیماری نهفته در اعماق وجودی بازگشته شود. در حقیقت معنایی که انسان از درون خویش و با همنوایی موسیقایی از بستر پنهان به عرصه وجود خویش عیان می کند آنی است که در نهان بدان درآویخته و عوارض جسمانی از آن روان پریشی حاصل آمده که موسیقی سعی در گشایش آن گره دارد. موسیقی درمانی امروزه چنان مورد توجه قرار گرفته که در بیمارستان ها و مراکز درمانی جهان در طول مدت مداوا و درمان و در بحرانهای حاصل آمده از بیماریها، مورد استفاده قرار می گرد. 
 
از دیدگاه روانشناسی برتر که با سطوح روانی انسان سر وکار دارد موسقی ابزار مطلوبی است که هزینه ای نه چندان زیاد می طلبد و در ساختار نادیدنی بیماریها تأثیر شگرفی از خود نشان می دهد که این خود نشان از تأییدی برهارمونی درونی انسان و موسیقی طبیعت می باشد. موسیقی مظاهر عاطفی و رفتاری مثل افسردگی را کاهش داده و توانمندی اعتقادی و شخصی را بالا می برد و به این ترتیب کیفیت زندگی افرادی که آسیب دیده اند را بهبود می بخشد. و به عنوان یک عامل میانجیگر احساسات توانمندی را افرایش داده  و باعث کاهش افسردگی می شود.
 
 
کلمات کلیدی:

افسردگی

موسیقی

موسیقی درمانی

موسیقی درمانگر

 
 
 
مقدمه
بیان مسأله این پژوهش دارای یک هدف اصلی می باشد. هدف اصلی: تأثیر موسیقی درمانی در درمان بیماری افسردگی می باشد. افراد مبتلا به افسردگی ممکن است از روشهای غیر دارویی برای تعدیل افسردگی و ناتوانی خود آگاهی نداشته باشند. روشهای غیردارویی مانند موسیقی درمانی می تواند یک عامل موثر برای افزایش سطح توانمندی و کاهش افسردگی و ناتوانی مربوط به آن باشد که پرستاران و درمانگران به آسانی می توانند کاربرد آن را به بیماران آموزش دهند.
 
 با توجه به موارد فوق این تحقیق به بررسی اثر موسیقی بر افسردگی می پردازد. اساس و پایه تکنیکهای مورد استفاده در این مطالعه بر پایه مطالعات پیشینی بوده که آهنگ، سبک و صمیمیت موسیقی را به عنوان عامل موثر در نفوذ موسیقی بر روی فرد می دانسته اند.(دیوس وتات 1998، دیویس 1992، گازتا 1989،‌ هانسر 1990، چور 1993). موسیقی به عنوان عاملی پرانر‍ژی و شاد تصور می شود که در بالا بردن دماغ و حوصله از طریق رها سازی فرستنده های عصبی موثر است. (بارلت، کافمن و اسملتکاپ 1993)، در حالی که موسیقی به عنوان عاملی آرام کننده یا تسکین بخش تصور می شود که درد را از طریق غدد اعصاب و در درجه دوم از طریق تحریک سیستم عصبی پاراسمپاتیک کاهش می دهد. (گود ات آل 1999) . به علاوه موسیقی مأنوس که مفهومی شخصی برای افراد دارد به نظر می رسد که به تصورات تعالی یافته کمک می کند (گازتا 19998، چور 1993) .
 
 
 
فهرست 
عنوان
چکیده
فصل اول
مقدمه
بیان مسئله
ضرورت و اهمیت تحقیق
اهداف تحقیق
روش جمع آوری اطلاعات
تعاریف موجود
موسیقی
موسیقی درمانی
موسیقی درمانگر
افسردگی ( پاره ای از علایم شایع افسردگی- افسردگی یک کمبود است.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
مروری بر ادبیات تحقیق
افسردگی
موسیقی درمانی
موسیقی موجب ترشح هورمون شادی در مغز می شود.

مزایای موسیقی درمانی

تکنیکها و روشهای موسیقی درمانی

استانداردهای موسیقی درمانی در کار بالینی
یک مثال از یک برنامه موسیقی درمانی
موسیقی درمانی و افسردگی  
مطالعات و آزمایشات انجام شده تأثیر موسیقی بر افسردگی
توضیح واسطه های موسیقی
دوره و فرکانس واسطه های موسیقی

انواع موسیقی و شمار گزینه ها

تحلیل علمی تأثیر موسیقی بر مغز

ابزار درمان در موسیقی درمانی

طول درمان
نتیجه گیری
مراکز آموزشی و انجمن های اولیه
 
 
 
 
 
 

توضیحات بیشتر و دانلود



صدور پیش فاکتور، پرداخت آنلاین و دانلود

نقش زن در جامعه اندلس با تاکید بر شعر و ادبیات

نقش زن در جامعه اندلس با تاکید بر شعر و ادبیات

هدف از این پایان نامه نقش زن در جامعه اندلس با تاکید بر شعر و ادبیات می باشد


مشخصات فایل
تعداد صفحات160
حجم0 کیلوبایت
فرمت فایل اصلیdoc
دسته بندیزبان و ادبیات

توضیحات کامل

دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد رشته ادبیات

نقش زن در جامعه اندلس با تاکید بر شعر و ادبیات

 
چکیده :
اندلس، که در کتب مختلف، «ارض الفردوس المفقود» نام برده شده است، سرزمینی سرسبز، زیبا، و بارور، با باغ ها، رودها، کوه ها، دشت ها، و شهرهای متمدن و آباد بود، که به دلیل دل بستگی فرمان روایان آن به فرهنگ، مراکز پرشمار علمی در آن پدید آمد و آثار فرهنگی و ادبی از شرق عربی به آن جا منتقل شد. ادبیات نیز در اندلس گسترشی فراوان داشت. شعر و شاعری از جایگاهی والا برخوردار بود و شعرا، که نزد پادشاهان وجهه ای خاص داشتند، در گردهم آیی های آن ها شرکت می کردند. زنان نیز در جنبش علمی، ادبی، و فرهنگی اندلس نقش داشتند. آنان بر پایه آموزه های اسلام که جست و جوی علم را برای همه زنان و مردان واجب می داند به یادگیری روی آوردند و کم کم با مهارت در بیش تر علوم و فنون، به نشست های علمی و ادبی درباریان و بزرگان راه یافتند و با تشکیل جنبش ادبی در اندلس، مکتب شعری دیگرگونی را پدید آوردند.
 
 
این رسالة شامل بخش های زیر است:
- بخش اول شامل شرایط جغرافیایی و تاریخی این سرزمین است.
- بخش دوم شامل شعر اندلسی، ویژگی ها وتفاوت های آن با شعر شرقی، فنون شعری از قبیل (وصف، غزل، فخر، مجون، حکمت، موشح و زجل و...) است.
- بخش سوم به پنج گفتار اختصاص دارد. در این بخش سعی شد تا جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس، زن و علوم گوناگون، نقش زن در ادبیات اندلس، زن و هنر و نقش زنان اندلس در سیاست رامعرفی کنم.
-بخش چهارم که مهمترین بخش این تحقیق را دربر می-گیرد به «بررسی سروده های زنان شاعر اندلس» اختصاص دارد. در این بخش سعی کردم تعداد سی تن از زنان شاعر را که آزاد و یا کنیز بوده اند معرفی  کنم و این شاعران را برحسب قرونی که در آن می زیسته اند، دسته-بندی نمایم.
در بخش نتیجه گیری هم به اغراض مختلف شعری از قبیل غزل، مدح، رثا، هجا، فخر، موشح و ... پرداختم.
 
از مجموعه شعر زنان اندلس به دست می آید که بیشتر اشعارشان در زمینه غزل بوده است، که گاهی این غزل ها عفیف و گاهی غیرعفیف بوده اند.برخی از آن نیز در سرودن مدح به شهرت رسیده اند. چنانکه می بینیم تعدادی از این زنان مدح رابه منظور تکسب، و برخی دیگر برای مدح و ستایش امرا و خلفا، و برخی دیگر از این شاعران که کنیز بوده اند برای آزاد شدن سروده اند. زنان شاعر اندلس در میدان هجا نیز کمتر از مردان نبوده اند و هجای گزنده و زشت تری نسبت به مردان سروده اند. رثاء، که نوعی نوحه سرایی و گریه و زاری است یکی دیگر از موضوعات شعری است که زنان اندلس به آن پرداخته، و در آن عواطف و احساسات زنان اندلسی را به تصویر کشیده اند. برخی از این زنان شاعر به اصل ونسب، زیبایی وخوش خطی خود افتخار کرده و اشعاری در زمینه فخر سروده اند. آنان در سرودن موشح نیز چون مردان به رقابت پرداخته اند واشعاری در این خصوص سروده اند.لازم به ذکر است که برخی از زنان شاعر اندلس در عرصه شاعری گوی سبقت رااز مردان ربوده اند و در بسیاری از فنون شعری به مقام و درجات والایی رسیده اند که دلالت بر طبع و ذوق فراوان شعری این شاعران دارد.
 
 
 
کلمات کلیدی:

زنان شاعر اندلس

نقش زن در جامعه اندلس

سروده های زنان شاعر اندلس

بررسی حرکت و جنبش ادبی زنان اندلس

 
 
فهرست مطالب
 

بخش اول :موقعیت جغرافیایی و تاریخی سرزمین اندلس

۱-۱ واژه‌ی اندلس     ۵-۴
۲-۱ جغرافیای اندلس     ۵

۳-۱ نگرشی کوتاه به تاریخ اندلس     ۸-۷

۴-۱ فتح اندلس به دست مسلمین     ۸
 

بخش دوم:۱-۲ شعراندلس     ۱۲

۲-۲ مراحل شعر اندلس     ۱۳

۳-۲ ویژگی‌های شعر اندلسی    ۱۷

۴-۲ مضامین شعری در اندلس     ۲۰

۵-۲ موشح و زجل     ۲۶
۶-۲ زجل در ادب اندلسی    ۲۹
 

بخش سوم:۱-۳ جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس     ۳۱

۲-۳ زن و علوم گوناگون     ۳۲

۳-۳ نقش زنان در ادبیات اندلس     ۳۸

۴-۳ زن و هنر     ۴۱

۵-۳ نقش زنان اندلس در سیاست     ۴۵

 

بخش چهارم :مشهورترین زنان شاعر اندلس

۱-۴ شاعر قرن دوم
حسانه التمیمیه     ۴۹
۲-۴ شاعران قرن‌های سوم و چهارم     ۵۵
قمر     ۵۶
عائشه بنت احمد القرطبیه     ۵۸
حفصه بنت حمدون الحجاریه     ۶۱
أنس القلوب     ۶۳
مریم بنت یعقوب الأنصاریه     ۶۷
۳-۴ شاعران قرن پنجم     ۷۰
الغسانیه البجانیه     ۷۱
زینت المریه     ۷۴
اعتماد الرمیکیه     ۷۵
بشینه بنت المعتمد     ۷۸
العبادیه     ۸۴
غایه المنی     ۸۶
ام الکرام بنت المعتصم بن صمادح     ۸۸
أمه العزیز    ۹۰
صفیه بنت عبدالله الرّیی    ۹۲
ام العلا بنت یوسف     ۹۳
ولاده بنت المستکفی    ۹۶
مهجه بنت التیانی القرطبیه     ۱۰۴
عتبه     ۱۰۵
۴-۴ شاعران قرن ششم و هفتم     ۱۰۶
حفصه بنت الحاج الرکونیه     ۱۰۷
حمده بنت زیاد بن بقی العوفی     ۱۱۸
نزهون بنت القلاعی غرناطیه     ۱۲۲
شلبیه الأندلسیه     ۱۲۹
هندکنیز أبی محمد عبدالله بن مسلمه الشاطبی     ۱۳۲
أسماء العامریه     ۱۳۳
أم الهناء بنت القاضی     ۱۳۴
قسمونه بنت اسماعیل الیهودی     ۱۳۵
ام السعد بنت عصام الحمیری     ۱۳۷
سلمی بنت القراطیسی     ۱۳۸
کلید تمرکز زنان شاعر اندلس     ۱۴۰
 
نتیجه گیری    ۱۴۲
فهرست منابع و مآخذ     ۱۴۸
چکیده عربی  156
چکیده انگلیسی 157
 

توضیحات بیشتر و دانلود



صدور پیش فاکتور، پرداخت آنلاین و دانلود

شناسایی نظام اخلاقی نخبگان علمی کشور و علل تاثیرگذار بر آن و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن

شناسایی نظام اخلاقی نخبگان علمی کشور و علل تاثیرگذار بر آن و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن

هدف از این پایان نامه وضعیت اخلاق ورزی و توزیع نظام ‌های اخلاقی دینی و دنیوی در میان نخبگان علمی و عوامل موثر بر آن در دانشگاه‌های دولتی تهران می باشد


مشخصات فایل
تعداد صفحات350
حجم0 کیلوبایت
فرمت فایل اصلیdoc
دسته بندیعلوم اجتماعی

توضیحات کامل

دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم اجتماعی

شناسایی نظام اخلاقی نخبگان علمی کشور و علل تاثیرگذار بر آن و  ارائه راهکارهایی برای بهبود آن

 
 
 
 
 
 
 
چکیده:
هر جهان اجتماعی  سه لایۀ معنایی، نهادی و فردی دارد. با پیوند لایه های معنایی و فردی، طیّ فرایندهای دگرسازی، دیالکتیک بیرونی جهان اجتماعی برقرار می شود. فرد نیز سه لایۀ هویتیِ دانشی ، خواهشی   و توانشی  دارد. با پیوند نظر و عمل افراد، طیّ فرایندهای خودسازی، دیالکتیک درونی جهان اجتماعی برقرار می شود. با دیالکتیک بیرونی و درونی جهان اجتماعی، «نهادها» و «نظام‌های اخلاقی» شکل می گیرند. جهان‌های اجتماعی گوناگون بنا به هویتشان، اتّکای یکسانی بر نظم نهادی و نظم   اخلاقی ندارند. 
 
تاکنون متلائم ترین نظم اخلاقی، در جهان‌های اجتماعی دینی رخ نمود، و کارامدترین نظم نهادی به مدد علم  تجربی در جهان دنیویِ تجدد، سربرآورد. نخبگان علمی جامعۀ ما بیش از همه، از فرایندهای تربیتی علم تجربی، متأثر می شوند که انتظار می رود، آثار اخلاقی آن را بروز دهند. توزیع نظام‌های اخلاقی قدسی و دنیوی در میان نخبگان علمی کشور، نشانگر نقش علم تجربی در بازتولید جهان‌های دینی و دنیوی است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد؛ نخبگان علمی، بیشتر در میانۀ طیف نظام‌های اخلاقی قدسی ـ دنیوی قرار می گیرند و پایبندی عملی آنها به ارزش‌های اخلاقی پایین ارزیابی می-شود و متغیرهایی چون تعلّق خانوادگی و جهان شناسی دینی همراه آن در اجتماعی شدن  اولیه و تعلق صنفی ـ  تخصصی و جهان شناسی علمی همراه آن در اجتماعی شدن ثانویه، نظام-اخلاقی آنها را توضیح می دهد.
 
 
 
مفاهیم کلیدی:
اخلاق
نظام اخلاقی
جهان اجتماعی
نخبگان علمی
جهان‌های اجتماعی دینی و دنیوی
نظام‌های اخلاقی قدسی و دنیوی
 
 
 
 
 
مقدمه و بیان مساله
    
     متناظر با جهان اجتماعی، انسان نیز سه سطح شناختی(دانشی)، عاطفی(خواهشی) و رفتاری(توانشی) دارد. نظام اخلاقی، مرکز ثقلِ فرد انسانی و حلقه پیوند میان نظر و عمل اوست. شکل گیری نظام اخلاقی فرد، همان فرایند مداوم خودسازی ـ تلاش برای اندوختن دانایی، زیبایی، توانایی و دارایی ـ است. خودسازی، ساماندهی عواطف و خواهش های فرد برای تبعیت رفتار از اندیشه است؛ یعنی فرد آنگونه که می اندیشد زندگی کند و زندگی-اش نیز محملی برای اندیشه ورزی صحیح او شود. بدین ترتیب با پر شدن شکاف میان دانشوری(علّامگی) و کنشگری(عمّالگی)، فرد انسانی، صاحب هویتی متعالی می شود. دانشوری انسان، پاره ای «ارزش‌ها» به او عرضه می کند که با کنش و عمل او محقق می شوند. تحقق ارزش ها متضمن تنش ها و فشارهایی بر انسان است. فرد باید خواهش هایش را به گونه ای تنظیم کند که این ارزش‌ها در اعمالش محقق شوند. متعاقب این پایبندی عملی، اندیشۀ انسان نیز برای دستیابی به ارزش‌های والاتر ارتقا می یابد. 
 
      فرد انسانی با خودسازی، نظام اخلاقی خویشتن را، در درون بنیان می نهد و با مشارکت در فرایندهای دگرسازی به شکل گیری و تداوم نهادهای اجتماعی در بیرون مدد می رساند. بدین ترتیب دیالکتیک درونی و بیرونی یک جهان اجتماعی به صورت مکمل، ظاهر می شوند. این دو به هیچ وجه قابل تقلیل به یکدیگر نیستند اگرچه به علت تأثیرات متقابلشان نوعی همسانی و تلائم، میان آنها برقرار می گردد. هر نظام اخلاقی، نهادهای اجتماعی متناسب با خود را جستجو می کند و هر مجموعۀ نهادی نیز نظام‌های اخلاقی همسوی خود را پروبال می دهد. نهادهای اجتماعی، نظام‌های اخلاقی مغایر با هویت جهان اجتماعی را کنترل می کنند و از رونق آنها جلوگیری به عمل می آورند و نظام‌های اخلاقی نیز نهادهای مغایر را تاب نیاورده و همراهی نمی کنند.
 
     تلائم و همسویی این دو بخش جهان اجتماعی و تداوم آن، مستلزم تلائم میان جهان اجتماعی و جهان عینی است. هر نظام اخلاقی در جهان فردی با انواع خاصی از نهادها در جهان اجتماعی و با جهان شناسی ها یا تصاویر خاصی از جهان عینی، تناسب و تلائم دارند. در این معنا، متناسب با جهان شناسی های دینی و دنیوی و جهان های اجتماعی دینی و دنیوی، می توان از نظام های اخلاقی دینی و دنیوی نیز یاد کرد. 
 
     تا به امروز جهان تجدد، بیشتر از جهان های اجتماعی دیگر، خود را در پهنۀ زمین بسط داده و با عبور از مرزهای محسوس و نامحسوس جهان های اجتماعی دیگر، به آسانی در دسترس همه افراد بشر قرار گرفته است. این جهان اجتماعی بیش از همه، با دو خصیصۀ هویتی «علمی» و «سکولار» شناخته می شود. این جهان، تنها یکی از جهان های اجتماعی در دسترس ما مردم ایران است که گذشتگان ما آن را نزیسته اند و تجربه نکرده اند، ولی ما آن را به ارث می بریم، پیش از ما وجود دارد و ناگزیر به آن وارد می-شویم. 
    جهان اجتماعی دیگری هست که ما به آن دسترسی داریم. جهان پایه ای که ما در آن چشم به جهان می گشاییم و اولین تصورات خود از عالم و آدم را از دالان آن به دست می آوریم. بی شک این جهان پایه، جهانی دینی است که به هیچ وجه، خود را گذشتۀ تاریخی جهان تجدد نمی پندارد که حال و آینده را به آن واگذارد. 
   امروزه این دو جهان با تمام توش و توان خود به عضوگیری مشغولند و ما مردم ایران، دسترسی های متفاوتی به این جهان های اجتماعی داریم. ایران بعد از انقلاب اسلامی، آوردگاهِ تلاقی و تعاطی این دو جهان اجتماعی است.  
 
  اگرچه استعداد اخلاق ورزی همزاد نوع بشر است، ولی در جهان های اجتماعی گوناگون، به درجات و اشکال متفاوتی، فرصت شکوفایی و بروز می یابد. دو جهان اجتماعی دینی و دنیوی بنا هویت خود، اتکای یکسانی بر «نظم اخلاقی» و «نظم نهادی» ندارند. در جهان تجدد، نظم بیرونی برآمده از علوم تجربی با اخلاق همنهاد نشد و عمدتاً رونق یکی به تقلیل دیگری انجامید. انقلاب اسلامی ایران، نوید بخش جهانی است که در آن «اخلاق» و «کارآمدی» برابرنهاد یکدیگر نباشند و نظم بیرونی، کمالخواهی اخلاقی را به حاشیه نبرد. تکلیف مواجهۀ جهان های اجتماعی دینی و دنیوی را توفیق یا شکست آنها در همین پروژه تلفیق «نظم بیرونی ـ نهادی» و «نظم درونی ـ اخلاقی» تعیین خواهد کرد. 
 
    امروزه در ایران پس از انقلاب چنین وانمود می شود که جهان دنیوی تجدد، جهانی خودکفاست و جهان دینی، سپر انداخته و آخرین سنگر آن؛ یعنی اخلاق، نیز به تصرف جهان تجدد درآمده است. از سویی اخلاق دنیوی تجدد، ترویج و تبلیغ می شود و از منظر آن، ظرفیت نهادی جهان اجتماعی دینی مورد تردید قرار می-گیرد، همچنانکه این ظرفیت، از سوی دیگر با منطق نهادی جهان تجدد، انکار می شود. به عبارت دیگر، تحقق جهان اجتماعی دینی ناممکن و حتی در صورت امکان، نامطلوب نشان داده می شود. سخن از اخلاق دنیوی در میان اقشار مختلف جامعه، رواج یافته و توجه بخش هایی از نخبگان و عموم مردم به آن معطوف شده است. این پدیده، برای لایه های گوناگون جهان اجتماعی و اقشار مختلف آن دلالت ها و پیامدهای متفاوتی دارد، ولی از آنجا که متضمن استقلال اخلاق از دین است و تأثیر قابل توجهی بر سرنوشت مواجهۀ دو جهان اجتماعی دینی و دنیوی دارد، وارسی آن، از مناظر مختلف، اهمیت فراوانی دارد.
   اصولاً حاصل شدن فرد و جهان اجتماعی، همان تحقق ارزش‌های دانایی، زیبایی، توانایی و دارایی  است که می توان برای آنها سه سطح حقیقی، ذهنی(آرمانی) و عینی(واقعی) ترسیم کرد.
 
   در جهان اجتماعی دینی، انسان‌ها با شناخت و اعتقاد به ارزش‌های حقیقی، آنها را به سطح آرمانی زندگی خود وارد می کنند و با عمل به آنها، این ارزش‌ها را در سطح واقعی محقق می کنند. ارزش‌ها، ورای سطوح آرمانی و واقعیِ جهان اجتماعی از هویتی حقیقی برخوردارند و همین سطحِ حقیقی، ملاک داوری، نقد و ارزیابی دو سطح دیگر است.
   در جهان اجتماعی دینی، هستی از حقیقتی یکتا و یگانه نشأت می گیرد و به آن باز می گردد. همه موجودات هویت از اویی و به سوی اویی دارند. عشق بحری آسمان بر وی کفی/ چون زلیخا در هوای یوسفی/ دور گردون ها ز موج عشق دان/ گر نبودی عشق بفسردی جهان/ ذرّه ذرّه عاشقان آن کمال/ می شتابند در علو همچون نهال/ سبَّح لِلّه هست اشتابشان/ تنقیۀ تن می کنند از بهر جان! و البته انسان در این سیر کمالی، جایگاه ویژه ای دارد.
 
  در این جهان، عالم و آدم، ظاهر و باطن یا خَلق و اَمری دارند. متناظر با سه جهان ماورایی، طبیعی و اجتماعی، انسان خود به مثابه یک جهان از سه بعد فطری، طبیعی و اجتماعی برخوردار است که اگرچه هرسه ظرفیت رشد و شکوفایی دارند، ولی در بدو تولد، ابعاد طبیعی و اجتماعی او نسبت به فطرتش، تقدم و تعین دارند. خودسازی یا شکل گیری نظام اخلاقی در انسان، همان رشد متلائم این سه، با هدف غایی شکوفایی فطری اوست. این مهم جز با تدبیر و تنظیم ابعاد طبیعی و اجتماعی در خدمت بعد فطری او رخ نمی دهد. 
 
    بدین ترتیب آدمی دو نوع خویشتنِ «تاریخی» و «حقیقی» دارد که لایه های سطحی و عمقیِ هویت او را شکل می دهند. او با تدبیر لایه های سطحی تر در خدمت لایه های عمیق تر به خودیابی(کمال) می-رسد: در زمین دیگران خانه مکن/ کار خود کن کار بیگانه مکن/ کیست بیگانه تن خاکی تو/ کز برای اوست غمناکی تو/ تا تو تن را چرب و شیرین می دهی/ گوهرجان را نیابی فربهی/ گر میان مشک، تن را جا شود/ وقت مردن گند آن پیدا شود/ مشک را بر تن مزن بر جان بمال/ مشک چبود نام پاک ذوالجلال.  
 
به کمک خودسازی، سطوحِ شناختی، عاطفی و رفتاری فرد، یگانه شده و به خودیابی می  انجامد. عمل و نظرِ فرد پیوند می خورند و با هم کمال می یابند. عمل به تکالیفی که نظر پیش می کشد، به فضیلت-هایی می انجامد که خود، کمالِ نظر را در پی دارد. از یک سو، عمل به خوبی ها، آسانتر می شود و از سوی دیگر، نظر، فرصت می-یابد به حقایق برتری دسترسی پیدا کند: حقیقت سرائی است آراسته/ هوا و هوس گرد برخاسته/ نبینی که هرجا که برخاست گرد/ نبیند نظر گرچه بیناست مرد/ تو را تا دهان باشد از حرص باز/ نیاید به گوش دل از غیب راز! 
درجهان اجتماعی دنیوی سطح حقیقی ارزش‌ها از منظرها ناپدید می-شود و آنها صرفاً دو سطح آرمانی و واقعی دارند. انسان‌ها خود، ارزش‌ها را در همین دو سطح آرمانی و واقعی، تولید و بازتولید می کنند و خارج از این دو سطح، هیچگونه هویتی ندارند. 
 
     علّامه طباطبایی در گونه شناسی خود از نظام‌های اخلاقی سه-گانۀ قرآنی، دینی و فلسفی، مدعی می شوند که فیلسوفان اگر بخواهند غایت اخلاق را در همین جهان دنیوی تعریف و تعیین کنند برای تدوین ارزش‌های اخلاقی راهی جز رجوع به خواست و ارادۀ افراد انسانی ندارند؛ به این معنا که امکان داوری عقلانی ارزش‌های اخلاقی از دست می رود و در این صورت معیار داوری فضایل و رذایل اخلاقی، چیزی جز تمایلات نفسانی انسان‌ها در زمان ها و مکان‌های گوناگون نخواهد بود. 
 
     با پدیدار شدن جهان تجدد، پیش بینی می شد این جهان دنیوی با محدود دانستن هستی به جهان مادّی و فروکاهش معرفتِ موثق به دانش تجربی، به بهای چشم پوشی از باطن عالم و آدم، سیطره بر آنها را به دست آوَرد. چنین به نظر می رسید که محتمل ترین هزینۀ بشر برای این دستاورد، نابودی اخلاق باشد. این عبارت داستایوسکی که«اگر خدا نباشد همه چیز مجاز می شود!» گویای همین نگاه بود. ولی دستاوردهای ملموس و مطبوع ، آنقدر برجسته بود که این هزینه نه تنها قابل قبول می نمود، بلکه اخلاق، مانع و پدیدۀ زائدی پنداشته می شد که نابودی آن، با کارآمدی و سودمندی  جبران می شد. این جهان به جای اینکه همّ خود را مصروف هدف دست نیافتی و بیهوده ای چون ساختن انسان‌های فضیلتمند کند تلاش می کند با ایجاد نهادهای قدرتمند ـ البته با انسان های مفیدـ به نیازهای بشر، پاسخ درخوری دهد. «وقتی نقشه نبردی بد طرح شده باشد و هدف آن نسبت به قوای موجود بسیار بزرگ و نحوۀ اجرای آن هم ناقص باشد، آن وقت است که باید سربازها بی اندازه شجاع باشند. سربازها باید با فضیلتِ شجاعتِ بی اندازه، چیزی را ممکن سازند که از حماقت اُمرا و فرماندهانشان غیرممکن شده است. داستان اخلاق هم چنین است. نان و شیر،گران است یا نایاب و دسترنجِ کار ناچیز است یا مردم بیکارند. این جاست که فقر باید با اخلاق آمیخته باشد تا فقرا دزدی نکنند.(برشت:33،1377). این جمله در مقدمه روح القوانین، نشان ترجیح نهادِ آزادی بر فردِ سقراط در اندیشه و زمانه مونتسکیو است «افلاطون خدا را شکر می کرد که در زمان سقراط به دنیا آمده است، ولی من خدا را شکر می کنم که مرا در زمانی به وجود آورده و در کشوری زندگی می کنم که آزادی فکر و قلم حکمفرماست و می توانم از این آزادی استفاده کنم»(مونتسکیو:169،1370).
 
     بر این اساس ناظران و عاملان جهان تجدد بر این نگاه بودند که دین و اخلاق در این جهان هم سرشت و هم سرنوشت اند و این دو از عرصۀ عمومی و عقلانی به موطن غیرعقلانی شان؛ یعنی زندگی خصوصی یا ناکجاآباد ملکوت پس رانده می شوند! ولی با فروکش کردن هیجان های آغاز راه، بر همه آشکار شد که هیچ جهان اجتماعی نمی تواند صرفاً به یک نظم بیرونی اکتفا کند. هر جهان اجتماعی می خواهد خود را در نهانخانۀ جان اعضایش جا دهد و ضروری و مشروع جلوه نماید. هر نظم بیرونی و ابزاری برای تداوم خود، ناگزیر به یک نظم درونی و اخلاقی متصل می شود. 
 
     بنابراین بیان شد که جهان تجدد با دین و اخلاق برخورد یکسانی ندارد و هر دو را به یک چوب نمی راند. درست است که تاکنون دین و اخلاق همخانه بوده اند، ولی لازم نیست از این پس چنین باشد. می توان بدون اینکه به باطن مورد ادعای ادیان قائل بود، اخلاق بشری را تدوین و تأمین نمود. از این رو جهان تجدد مدعی اخلاق و نظام‌های اخلاقی دنیوی شد. از این موقعیتِ جهان تجدد، تفاسیر متفاوتی وجود دارد؛ عده ای آن را نشانِ زوالِ این جهان و برخی نشانِ ظرفیت آن در آلترناتیوسازی می پندارند.
 
    دورکیم از اولین کسانی بود که علیه دو تفسیر از اخلاقِ جهان تجدد موضع گرفت. این دو تفسیر عبارت بودند از: «اخلاق علمی» و «اخلاق فایده مندی». نحلۀ اول مدعی بودند که در این جهان، به جای دین، علم، قواعد زندگی انسان‌ها را تأمین خواهد کرد و نحلۀ دوم نیز تنها اخلاق ممکن برای جهان تجدد را همان اخلاق سودمندی می  پنداشتند. دورکیم با تأکید بر ظرفیت اخلاق ورزی جهان تجدد مدعی شد که هیچکدام از این دو نحله، برداشت صحیحی از اخلاق ندارند. او ضمن تصدیق همراهی تاریخی دین و اخلاق، مدعی شد علت این همراهی، همتباری آنهاست. اخلاق و دین هر دو محصول و مخلوق پدیدۀ دیگری به نام جامعه هستند و فارغ از آن هیچگونه هویتی ندارند. اگر تاکنون، جامعه توانسته اخلاق تولید کند، چرا از این پس، از عهدۀ چنین کاری برنیاید؟ تنها تفاوت ممکن این است که جوامع متفاوت اخلاق‌های متفاوت و متناسب خود را تولید می کنند. تاکنون جوامع مکانیکی، اخلاق دینی می آفریدند از این پس جوامع ارگانیکی، اخلاق مدنی یا دنیوی پدید می آورند.  
 
       دورکیم با نقد نظریه اخلاقی کانت، به پنداشتی عاطفی از اخلاق رسید. از نظر او این پدیدۀ عاطفی تا دیروز با سازوکارهای دینی تولید می شد از این پس با سازوکارهای دنیوی پدید می آید. او در مقابل «اخلاقِ علمی» مدعی«علمِ اخلاق» یا جامعه شناسی شد. از منظر او دانش تجربیِ جامعه شناسی، داوری ارزش‌ها، تشخیص تناسب یا عدم تناسب آنها با ساخت جامعه و تجویز نسخة مطلوب را به عهده می گرفت. ادعایی که توسط ماکس وبر انکار شد. وبر داوری ارزش‌ها را از تیررس دانش های تجربی خارج می دانست. او داوری ارزش‌ها را جنگ خدایان آشتی ناپذیری می دید که از دسترس عقلانیت تجربی بیرون اند و در جهان تجدد، چاره ای جز واگذاری آنها به عاطفه و اراده افراد انسانی نمی-دید. در این جهان هرکسی در نهانخانة تنهایی خویش، بدون هیچ کورسوی عقلانی، خدا یا شیطان خود را برمی گزیند.
 
    هابرماس با پذیرش نگاه دورکیم در باب همتباری تاریخی دین و اخلاق و دنیوی شدن سازوکار تولید و تأمین اخلاق از این پس، با پنداشت عاطفی او از اخلاق همراه نشد. او، نگاه وبر دربارۀ فراتجربی بودن ارزش‌ها را پذیرفت، ولی دیدگاه او در باب قیاس-ناپذیری ارزش‌ها و واگذاری آنها به عواطف فردی را نپسندید. هابرماس ویژگی هویتی جهان تجدد را نه «عقلانیت تجربی» بلکه «عقلانیت» می داند. او تلاش نمود با تصحیح و توسعۀ برداشت وبر از عقلانیت، امکان تصویری عقلانی از ارزش‌ها را در جهان تجدد فراهم آورد. از این رو چارۀ کار را افزودن «عقلانیت ارتباطی» به عقلانیت تجربی می بیند. در جهان تجدد، «عقلانیت تجربی» عرصۀ ضروری و «عقلانیت ارتباطی» عرصۀ ارزشی جهان تجدد را شناسایی و تدبیر می کند. به زعم او، جهان تجدد، امکانِ دفاع عقلانی از ارزش‌ها را به دست می آورد و از پناه بردن به جهان‌ها ی رقیب یا فروغلتیدن در نسبیت و نیست انگاری ارزشی در امان می ماند. در این جهان سه عرصۀ طبیعت، فرد و جامعه سه نوع دانش نقدپذیر در اختیار قرار می دهند که به کمک عقلانیت تجربی و عقلانیت ارتباطی، قابل شناخت و داوری اند. بدین  ترتیب جهان تجدد نه تنها اخلاق و ارزش‌های انسانی را پاس می دارد حتی ظرفیت مواجهه با بازگشت مجدد دین به عرصۀ عمومی زندگی را نیز پیدا می کند. اگر دین، مرجعیت عقلانیت تجربی را در شناخت هست  ها و مرجعیت عقلانیت ارتباطی را در عرصۀ ارزش‌ها بپذیرد جهان تجدد، مشکلی با آن ندارد.
 
    هابرماس عقلانیت را از فیلسوفان و ذهن به جامعه شناسان و زیست جهان منتقل می کند و از امکان داوری عقلانی ارزش‌ها سخن می-گوید. او برای ارزش‌ها، هویتی ورای زندگی انسان‌ها قائل نیست با این حال داوری عقلانی و جهانشمول آنها را ممکن می بیند. ارزش‌ها به میزانی که دریک گفت‌و‌گوی آرمانی تأیید شوند عقلانی-اند. آنها فراورده ای انسانی اند و به میزانی که تعمیم پذیر یا مورد توافق افراد انسانی باشند عقلانی اند و از تاریکی به روشنایی می گرایند. هابرماس برخلاف ادیان و فیلسوفان اخلاق کلاسیک، مجموعه ارزش‌های معین و مشخصی را پیشنهاد نمی کند، بلکه به زعم خویش روش عقلانی تولید، تداوم و تغییر ارزش‌ها را به دست می دهد. به عبارتی نوعی فلسفه ارزش ها ارائه می کند که همانند دستاورد سایر فیلسوفان اخلاقِ مدرن، نقصان «صوری بودن» را به همراه دارد. چون در این جهان پدیداری هر چیز صلب و سختی دود می شود و به هوا می رود! چاره ای جز پناه بردن به صورت های توخالی باقی نمی ماند. توفیق یا شکست هابرماس مطمح نظر نیست بلکه، تأکید بر امتناع راهی است که جهان دنیوی تجدد برای دفاع عقلانی از ارزش‌های اخلاقی، پیش رو دارد.  
 
در این جهان دنیوی، فرد انسانی در اثر تعامل دو جهان طبیعی و جهان اجتماعی به دست می آید و بدون اینکه حقیقتی بیرون از این دو جهان داشته باشد باید، هویتی کاهش ناپذیر به این دو به دست آورد. او باید در قبال این دو جهان، موجودی آگاه، باارزش و بااراده گردد. سطح و عمق انسان در همین جهان پدیداری قرار دارند و صرفاً هویتی تاریخی( در برابرحقیقی) دارد که از دیالکتیک عوامل طبیعی و اجتماعی به دست می آید. در این جهان اجتماعی برای عالم و آدم، «کمالی» قابل تصور نیست که در قالب آن، شکوفایی اخلاق، قابل انتظار باشد.
 
   انسان امروزی بنا به فطرت و تجربۀ تاریخی خود، تلفیق توان نهادی و کمال اخلاقی را مطالبه می کند. جهان تجدد، چنین آرمانی را در بستری دنیوی جستجو می کند و انقلاب اسلامی ایران این آرمان را در جهانی دینی دنبال می کند. نهاد علم تجربی و دانشگاه در ایران، یکی از مهم ترین عرصه های مواجهۀ دو جهان اجتماعی دینی و دنیوی  است. علم تجربی و دانشگاه در مقام یک نهاد فرهنگیِ تخصصی که مسئولیت تولید دانش و افراد مورد نیاز سایر نهادهای جامعه را به عهده دارد ممر مناسبی برای ردیابی وضعیت پروژه تلفیق نظم بیرونی و درونی در ایران پس از انقلاب اسلامی است. «نخبگان علمی» از گروه های مهم و اثرگذاری هستند که انتظار می رود با لایه های عمیق تر جهان‌های  اجتماعی دینی و دنیوی در ارتباط  باشند و خود در مقام تولیدکننده و مصرف-کننده، در یکی از این جهان‌ها ، عضویت یابند و به میزان تأثیر و نفوذ خود در دیگران در بازتولید این جهان‌های اجتماعی ایفای نقش کنند. نخبگان علمی کشور بیشترین تأثیر تربیتی را از علم تجربی می پذیرند. پژوهش حاضر بازنمود درونی و اخلاقی این اثرپذیری را واررسی می کند و این پرسش مهم را پی می گیرد که نهاد علم تجربی و دانشگاه کانال ارتباط نخبگان علمی با کدام-یک از جهان‌های اجتماعی دینی و دنیوی و ممر بازتولید کدام یک از نظام‌های اخلاقی دینی و دنیوی اند؟  
 
   نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که نهاد علم و دانشگاه، بیش از آنکه ممر تولید نظام‌های اخلاقی دینی و بازتولید جهان اجتماعی دینی باشد کانال بازتولید جهان اجتماعی دنیوی است. بازتولید نظام‌های اخلاقی دینی در میان نخبگان علمی بیشتر محصول مشارکت آنها در سایر نهادها به ویژه خانواده است. علاوه براین، پایندی عملی نخبگان علمی به اخلاق در حد پایینی برآورد  شده است که برای تدقیق و توسعۀ نتایج آن، پژوهش های تکمیلی از مناظر و در سطوح متفاوت ضروری است. 
 
   شواهد موجود نشان می دهد که نهاد علم تجربی و دانشگاه، در کشاکش دو جهان اجتماعی دینی و دنیوی، ظرفیت و توان لازم برای پیشبرد آرمانِ تلفیق کارآمدی نهادی و کمال خواهی اخلاقی را ندارد. با توجه به جایگاه و سهم این نهاد فرهنگی در تربیت نخبگان و عموم مردم جامعه، چاره اندیشی برای آن از ضروری ترین نیازهای فرهنگی و تمدنی ماست!       
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
فهرست

عوامل جامعه شناختی مؤثر بر نظام اخلاقی نخبگان علمی

فصل اول/کلیات 2
1-1- طرح مسئله و بیان پرسش های پژوهش 3
1-2- اهداف پژوهش 7
1-3- ضرورت و اهمیت موضوع 8
1-4-پیشینه پژوهش 9
 
فصل دوم/ مبانی نظری 2
2-2- نظریه های فلسفی 22

2-2-1- گونه شناسی نظام‌های اخلاقی 23

2-2-1-1- پیامدگرایی 27
2-2-1-2- وظیفه گرایی 34
2-2-1-3- فضیلت گرایی 40
2-2- 2-گونه شناسی برگزیده 47
2-3-  نظریه های علمی 50
2-3-1- نظریه های روانشناسی 52
2-3-1-1- عوامل زیستی(طبیعت و ارگانیسم) 52
2-3-1-1-1-  ارتباط با طبیعت و رشد اخلاقی 52
2-3-1-1-2-  خاستگاه های زیستی رفتارهای اخلاقی 56
2-3-1-1-3- ارتباط متقابل زیستی 60
2-3- 1- 2-  عوامل ذهنی 62
2-3- 1- 2-  1-  رویکرد شناختی 62
2-3- 1- 2-  2- نظریۀ قلمرویی 68
2-3- 1- 3-   عوامل اجتماعی 72
2-3- 1- 3-1-  نظریه درونی سازی و رشد عاطفی وجدان 72
2-3- 1- 3-2-  نظریه درونی سازی و رشد شناختی وجدان 83
2-3- 1- 4- جمعبندی نظریه های روانشناسی رشد اخلاقی 86
2-3-2- نظریه های جامعه شناسی 88
2-3-2- 1- عاطفه گرایی 89
2-3-2-1-1-اخلاق به مثابه امر قدسی 89
2-3-2-1-2- اخلاق، مرز میان کنش های عقلانی و غیر عقلانی 100
2-3-2-1-3- اخلاق به مثابه عاطفه تعمیم یافته 110
2-3-3- 2- منفعت گرایی(مادی معیشتی) 118
2-3-3- 3- عقل گرایی 129
2-3-3- جمعبندی نظریه های علمی اخلاق 144
2-3-3- 1-  دیالکتیک جهان اجتماعی 149
2-3-3- 1-1-  قلمرو نهادی جهان اجتماعی 150
2-3-3- 1 - 2-  قلمرو نمادی جهان اجتماعی 154
2-3-3- 1 – 3-  قلمرو فردی جهان اجتماعی 156

2-3-4- خلاصه  نظریه های علمی اخلاق 161

2-3-5- چارچوب نظری 166
2-3-5- 1-  مدل نظری 189
2-3-5- 2-  فرضیات پژوهش 190
 
فصل سوم / روش تحقیق 193
3-1- موضوع و چگونگی سنجش 194
3- 1- 1- متغیر وابسته 194
3- 1- 1- 1- انواع نظام اخلاقی 195
3- 1- 1- 2- شاخص نظام اخلاقی قدسی ـ دنیوی 201
3- 1- 1- 3- شاخص اخلاق عملی 201
3- 1- 2- متغیرهای مستقل 202
3- 1- 2- 1- دسترسی خانوادۀ فرد به جهان‌های اجتماعی دینی و دنیوی 202
3- 1- 2- 1- 1-  دسترسی خانوادۀ فرد به جهان اجتماعی دینی 202
3- 1- 2- 1- 2-  دسترسی خانوادۀ فرد به جهان اجتماعی دنیوی 203
3- 1- 2- 1- 3-  اثرپذیری فرد از خانواده 204
3- 1- 2- 2- دسترسی خانوادۀ فرد به جهان‌های اجتماعی دینی و دنیوی 204
3- 1- 2- 2-1-  دسترسی فرد به جهان اجتماعی دنیوی(از کانال نهاد علم و دانشگاه) 204
3- 1- 2- 2- 2-  دسترسی فرد به جهان اجتماعی دینی 204
3- 1- 2- 2- 3-  اثرپذیری از نهاد علم و دانشگاه 205
3- 1- 2- 3- تمایلات زیستی ـ روانی فرد 205
3- 2-  جمع آوری داده ها 210
3- 3-  روایی و پایایی مقیاس های سنجش 214
3-4- تحلیل داده ها 216
 
فصل چهارم /تجزیه و تحلیل داده های تحقیق 218
4-1- توصیف متغیرهای مستقل 218
4-1-1- متغیرهای فردی 218
4-1-2-  متغیرهای خانوادگی 221
4-1-2-1-  جایگاه خانواده فرد در جهان اجتماعی دینی 221
4-1-2-2 - میزان ارتباط خانواده فرد با جهان اجتماعی دنیوی 224
4-1-2-3- میزان اثر پذیری فرد از خانواده 227
4-1-3-  متغیرهای مربوط به نهاد علم و دانشگاه 228
4-1-3-1- میزان و نوع مشارکت فرد در نهاد علم و دانشگاه 228
4-1-3-3- میزان اثرپذیری از نهاد علم و دانشگاه 237
4-2-  توصیف متغیرهای وابسته 239
4-2-1- نظام اخلاقی: «اخلاق نظری» 239
4-2-1-1-نظام‌های اخلاقی پنجگانه 239
4-2-1-2- نظام‌های اخلاقی قدسی و دنیوی 242
4-2-1– 3-پایبندی اخلاقی: اخلاق عملی 243
4-3- فرضیات تحقیق 244
4-3-1- رابطه ویژگی های زیستی ـ روانی و نوع نظام اخلاقی افراد 244
4-3-2- رابطۀ دسترسی خانواده ها به جهان اجتماعی دینی و نوع نظام اخلاقی افراد 247
4-3-3- رابطۀ دسترسی خانواده ها به جهان اجتماعی دنیوی و نوع نظام اخلاقی افراد 253
4-3-4- رابطۀ دسترسی افراد به جهان اجتماعی دنیوی و نوع نظام اخلاقی آنها 256
4-3-5- رابطۀ دسترسی افراد به جهان اجتماعی دینی و نوع نظام اخلاقی آنها 259
4-3-6- رابطۀ اثرپذیری افراد از نهاد علم و دانشگاه و نوع نظام اخلاقی آنها 261
4-3-7- رابطۀ میزان دسترسی خانواده به جهان اجتماعی دینی و اثرپذیری از مشارکت در نهاد علم 264
 
فصل پنجم /جمعبندی و نتیجه گیری 267
5-1-جمعبندی 267
5-5-1- توصیف ویژگی های جمعیت نمونه 270
5-5-2- آزمون فرضیات 275
5-2- نتیجه گیری 280
5-3- پیشنهادات 288
5-4- محدودیت های پژوهش 292
فصل ششم/ضمائم 293
6-1- فهرست منابع 293
6-2-  پرسشنامه پژوهش 299
 
 
 
فهرست جداول
1-4- معدل پاسخگویان برحسب مقاطع تحصیلی 219
2-4-  توزیع پاسخگویان برحسب ویژگیهای فردی 220
3-4-  توزیع پاسخگویان برحسب ویژگیهای خانوادگی 224
3-4-  ادامه جدول توزیع پاسخگویان برحسب ویژگیهای خانوادگی
4-4-  توزیع پاسخگویان برحسب تحصیلات والدین 225
5-4- توزیع پاسخگویان برحسب شغل والدین 225
6-4- توزیع پاسخگویان برحسب محل سکونت خانواده 226
7-4-  توزیع پاسخگویان برحسب تعامل خانواده با جهان دنیوی 227
8-4- توزیع پاسخگویان برحسب میزان تعلق خانوادگی 228
9-4- توزیع پاسخگویان برحسب عرصه فعالیت علمی 229
10-4-  توزیع پاسخگویان برحسب نوع و میزان مشارکت آنها در نهاد علم و دانشگاه 233
10-4- ادامه جدول توزیع پاسخگویان برحسب نوع و میزان مشارکت آنها در نهاد علم و دانشگاه
10--4 ادامه جدول توزیع پاسخگویان برحسب نوع و میزان مشارکت آنها در نهاد علم و دانشگاه 233
11- 4- توزیع پاسخگویان برحسب محل تحصیلات دانشگاهی 234
12-4- توزیع پاسخگویان برحسب میزان تعامل با جهان اجتماعی دینی از دالان نهاد علم و دانشگاه 236
13-4 - توزیع پاسخگویان برحسب شیوههای کسب شناختهای دینی 236
14-4-  توزیع پاسخگویان برحسب پنداشت از علم تجربی 237
15-4- توزیع پاسخگویان برحسب  میزان اثر پذیری از نهاد علم و دانشگاه 239
16-4- توزیع پاسخگویان برحسب دلایل و انگیزههای اخلاقی پنجگانه 242
17-4- توزیع پاسخگویان برحسب شاخص نظام اخلاقی قدسی ـ دنیوی 243
18-4- توزیع پاسخگویان برحسب پایبندی عملی به ارزش‌های اخلاقی 244
19-4- رابطۀ دینداری والدین و شاخص نظام اخلاقی دنیوی ـ قدسی 247
20-4- رابطۀ روابط خویشاوندی و شاخص نظام اخلاقی دنیوی ـ قدسی 248
21-4- رابطۀ حجم خانواده و شاخص نظام اخلاقی دنیوی ـ قدسی 249
22-4- رابطۀ انسجام خانواده و شاخص نظام اخلاقی دنیوی ـ قدسی 250
 

توضیحات بیشتر و دانلود



صدور پیش فاکتور، پرداخت آنلاین و دانلود